توضیحات
Hiding in Plain Sight، کارآگاه سابق، اندی لارنس تحقیقات آزاد و ازدواج شکست خوردهاش را حدوداً دو ماه در پروونس مبادله کرده است. در یک روز تابستان، اطراف شهری زیبا پرسه میزد، او در آرامش بود. اما دنیای او در حال از هم پاشیدن است.
“من رو به یاد میآوری؟”
دو کلمه توسط زنی از پشت ماشین صحبت میشود که خیلی چیزها را آشکار میکند. همین طور که ماشین دور میشد، اندی در حالیکه با ترس و لرز سوار میشد، گیج شده، و مبهوت و سردرگم مانده بود.
تقریباً ۳۰ سال پیش، پنی ۱۴ ساله از خانوادهاش جدا شده، و هرگز از او دیگر خبری شنیده نشد. این همان مورد بچه گم شدهای بود که اندی را در تمام زندگیاش عذاب میداد. و حالا پنی -خواهر اندی_ برگشته است.
سوال این است: چرا؟….
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.