توضیحات
توضیحات کتاب God Emperor Dune 4 اثر Frank Herbert
در قرن بیستم، در میان نویسندگانِ «ادبیات گمانه زن» و جهانساز، پنج غولِ بلامنازِع خودنمایی میکنند؛ «جی.آر.آر تالکین»، «سی.اس لوئیز»، «فرانک هربرت»، «جرج.آر.آر مارتین» و «جی.کی رولینگ».
تالکین با «ارباب حلقهها» و «هابیت»، لوئیز با «سرگذشت نارنیا»، هربرت با «تلماسه»، مارتین با «نغمهی یخ و آتش» و رولینگ با «هری پاتر» بر دنیاهای خود و اذهان ما حکمرانی میکنند.
امروز و اینجا، قصد دارم کمی درباره فرانک هربرت و تلماسهاش، و تجربه و مواجهی خودم با آن بنویسم.
پس اگر سرتان برای یک سِیرِ پرفراز و نشیب درد میکند، از مقابل نمایشگرهای کوچک و بزرگِ خود تکان نخورید.
اما باید توجه داشت که صحبت از تلماسه به واقع کار آسانی نیست؛ چه از نظر حجم و تعداد کتابهای منسوب به جهانِ تلماسه و چه از لحاظ موضوع، حرفها و دغدغههای داستان. ولی این جسارتِ مرا پذیرا باشید و به خواندن ادامه دهید!
شکلگیری
جرقه اولیهی خلق تلماسه، زمانی ایجاد شد که هربرت مقالهای درباره تپههای شنی اورِگان خوانده بود. از اینجا بود که افکار و ایدههای مربوط به خلق جهانی مملو از شن و ماسه و ادویه به ذهن وی سرازیر شدند.
هربرت شش سال صرف تحقیق و نگارش تلماسه کرد تا بتواند مخلوق ادبی خود را به نحو احسن سر و شکل دهد و سوای از چکشکاریهای ادبی، دغدغههای زیستمحیطی و بومشناختی خود را در آن بگنجاند.
اولین کتاب از حماسه تلماسه در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۶۵ به صورت دو داستانِ دنبالهدار با نامهای Dune World و Prophet of Dune در یک نشریه به چاپ رسیدند.
بعد از انتشار این دو بخش، هربرت تلاش کرد تا آن را به صورت یک کتاب واحد منتشر کند؛ اما در حدود بیست ناشر از قبول چاپ این کتاب خودداری کردند.
در نهایت یک ناشر خردهپا چاپ و نشر این کتاب را پذیرفت و در مدت زمان کوتاهی، نظر مثبت بسیاری از منتقدان نسبت به این اثر جذب شد.
همچنین با گذشت زمان، تلماسه در رسته پرفروشترین کتابهای آمریکا قرار گرفت و در نتیجه سود نسبتا خوبی نصیب هربرت کرد.
از سال ۱۹۷۲ به بعد، هربرت به خاطر وضعیت مالیِ نسبتا خوبی که پیدا کرده بود، تمرکز خود را تماماً به رماننویسی معطوف کرد.
او سپس در طی چندین سال، سه کتاب بعدیِ مجموعه تلماسه، یعنی مسیحای تلماسه، فرزندان تلماسه و ایزدشاه تلماسه را به نگارش درآورد.
سرانجام در سالهای ۱۹۸۴و ۱۹۸۵ به ترتیب دو جلد آخر این مجموعهی داستانی، یعنی مرتدان تلماسه و پایانِ چپتر هاوس: تلماسه منتشر شدند و پروندهی تلماسه، حداقل برای فرانک هربرت بسته شد.
چرا که فرانک در سال ۱۹۸۵ چشم از جهان فروبست. در سالهای اخیر، برایان هربرت، پسر بزرگ فرانک، که خود رماننویس است، تلاش کرده تا جهان تلماسه را گسترش بدهد. او شش کتاب دیگر تحت لوای تلماسه چاپ و منتشر کرده است.
احتمالا فرانک هربرت اولین رمان نویسِ علمی_تخیلی است که ایدههای مربوط به بومشناسی و تفکر سیستمی را در آثار خود رواج میدهد.
مانور پررنگ او بر مسائل مهمی مثل «آب» و تلنگرهای غیرمستقیمی که به مخاطب میزند، نشانگرِ دغدغهمندی وی نسبت به آینده بشر است.
آیندهای که میتواند خشک و سوزان باشد و زندگی مشقتباری را برای نسلهای بعد به ارمغان بیاورد و از طرفی هم میتواند روشن و امیدوارکننده باشد؛ و این چیزی است که منوط به کنشها و تصمیمات نسل حاضر است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.