توضیحات
علاءالدين همراه با مادر فقيرش،در يک خانه ي کوچکي زندگي ميکند که ناگهان با يک جادوگري برخورد ميکند که ادعا ميکند برادر پدر دومي اوست. و او علاءالدين را در يک غارجادويي زنداني ميکند از يک سو،او حلقه ي جادويي که آن جادوگر به او قرض داده بود را در انگشت دارد.و هنگامي که او از ناچاري و نااميدي آن حلقه را لمس ميکند جين ظاهر ميشود و او را از آن غار نجات ميدهد و او ميتواند همراه با يک چراغ خاکي و قديمي به خانه پيش مادرش برگردد.وقتي که مادرش آن چراغ را ميبيند،آن را از دست علاءالدين ميگيرد و هنگامي که او به طور ناخودآگاه در حال دستمال کشيدن و تمييز کردن آن چراغ است،ناگهان يک غول بسيار عظيمي از آن خارج ميشود…..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.