توضیحات
کتاب Reasons to Stay Alive روایتگر داستانی الهامبخش است از مت هیگ که با افسردگی شدیدی دست و پنجه نرم میکرده است. او به ما میگوید که ثانیه به ثانیهاش چگونه بر او میگذشت و چه احساسی داشت و چگونه این بیماری سخت، زندگیاش را مختل کردهبود. افسردگی مبارزهای است که اگر درمان نشود، میتواند انسان را از پای درآورد. هیگ احساس میکرد دیگر به آخر راه رسیده و هیچ امیدی برای آینده نداشت. او احساس تنهایی میکرد و چون میترسید که از دید دیگران دیوانه به نظر برسد و با هیچکس حرف نمیزد. او از ترس اینکه دیگران ترکش کنند و تنها بماند، همیشه ظاهری آرام به خود میگرفت و این بدترین قسمت افسردگی است. زیرا انسان فقط با حرفزدن است که حالش را بهتر میکند و میتواند بارغم و غصهای که به دوش میکشد را سبکتر کند. این کلمات هستند که انسان را با جهان بیرون مرتبط میکند و در نتیجه حرفنزدن، ارتباط ما را به کلی با دنیای بیرونی قطع میکند. علاوهبراین مت هیگ از مزایای «نوشتن» میگوید. نوشتن میتواند انسان را با خود واقعیش روبرو کند و درواقع همانند یک پلی او را از دنیای درونی خود، باخبر میسازد. انسان با نوشتن است که میتواند با خود واقعیش ارتباط برقرار کند. او در بخشی از کتاب دلایلی برای زندهماندن ، همه زمانی را که در اختیار داریم به آب درون یک بطری سربسته تشبیه میکند. برای اینکه آب درون این بطری بیشتر باقی بماند، چه باید کرد؟ باید آن را آهسته نوشید و از طعم آن با تمام وجود لذت برد یا باید به یکباره آن را سرکشید تا زودتر تمام شود و چیزی از طعمش در خاطر انسان باقی نماند؟
مت هیگ به ما گوشکردن را یاد میدهد؛ گوشکردن به صدای درونی خودمان. در بخشی از کتاب میخوانیم: «روی این سیاره هفت میلیارد نوع عادیبودن وجود دارد پس اگر افسرده شدید احساس غیرعادی بودن نکنید و بدانید افسردگی شاید جهنمی باشد برای پرداخت بهای بیداری در زندگی و تا زمانی که بر شما مسلط است به نظر نمیرسد ارزش این پرداخت را داشته باشد.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.